سکون خاطر من بی تو سرو قامت نیست
چو باد یک نفسم بی تو استقامت نیست
به جرم عشق اگر من سزای سوختنم
تو خود بسوز مرا حاجت قیامت نیست
بجان دوست که گر صد هزار سرو بود
بناز و شیوه یکی چون تو سرو قامت نیست
درین خرابه که خار ملامت است همه
بجز طریق محبت ره سلامت نیست
ندانمت ز چه کیشی چه دینت آیین است
که چشم مست تو از کشتنش ندامت نیست
ز پیر میکده اهلی، طلب جوانمردی
که شیخ صومعه را هرگز این کرامت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کهن رواق فلک منزل اقامت نیست
حریم کجروشان جای استقامت نیست
نشسته شاد به بزم طرب بدان ماند
که خواجه معتقد نشئه قیامت نیست
به شیخ شهر شو ای سالک کرامتجوی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.