گر جوش گریه یی دل خامت بر آورد
بحر کرم بجوشد و کامت بر آورد
چون مرغ خانه در ته دیوار تا بکی؟
جهدی بکن که عشق بنامت بر آورد
معراج وصل اگر طلبی مست عشق باش
کاین جذبه بر فلک بدو گامت بر آورد
ساقی بدان امید شدم خاک ره که بخت
کام دلم ز جرعه جامت بر آورد
ترسم که گرد از من و از روزگار من
سرو بلند فتنه خرامت برآورد
از زلف تست ماهی دل غراق بحر خون
باشد که سر بحلقه دامت بر آورد
اهلی بعشق کشته شدن بی گناهی است
همت بر آن گمار که نامت بر آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.