چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش
آورم از شوق او دست در آغوش خویش
وه چه خوش آندم که تو مست نشینی برم
وانکه نبینم دگر تکیه گهت دوش خویش
چونکه سیوالی کنی مضطربم در جواب
بسکه همی گم کنم از سخنت هوش خویش
گوشم از آن لب چه یافت دولت سر گوشیی
کاش توانستمی بوسه زدن گوش خویش
چند چو اهلی ز دور لب گزم و خون خورم
شربتی آخر ببخش از لب چون نوش خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و درد جدایی است. شاعر از احوالات خود میگوید و به خلأیی که از فقدان محبوبش احساس میکند، اشاره میکند. او به سوز دل و عطش عشق اشاره میکند و میگوید که در عشق، هرکس خواسته باشد، باید با درد و رنج آن کنار بیاید. شاعر همچنین به این نکته میپردازد که عشق و نیاز به معشوق میتواند انسان را تا مرزهای جدیدی از احساسات و تجربیات سوق دهد. در انتها، او تأکید میکند که از عشق نمیتواند به بازگشت به زندگی عادی بازگردد و همچنان به عشق خود متکی است.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد معشوق با قامت بلند و زیبای خود میافتم، از شدت شوق او را در آغوش میکشم.
هوش مصنوعی: چه لحظه زیبایی است که تو در حالی مست نشستهای بر دلم، و من دیگر تکیهگاه تو را بر دوش خود نمیبینم.
هوش مصنوعی: وقتی که تو سخن میگویی، من بسیار مضطرب میشوم و از آنقدر درگیر حرفهایت میشوم که هوش و حواسم را کاملاً از دست میدهم.
هوش مصنوعی: گوشم چقدر خوشبین است که از آن لبها چیزهای شیرین و خوشایند میشنود. ای کاش میتوانستم گوش خود را ببوسم و این لذت را احساس کنم.
هوش مصنوعی: چند بار از دور لبم را میگزند و خونم را میمکد، اما در نهایت از لب تو مثل نوش جانم کمی شربت میخورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.