گنجور

حاشیه‌ها

طهماسب طالبی در ‫۵۶ دقیقه قبل، ساعت ۰۶:۳۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:

در مکبث می گوید: زندگی چیزی جز سایه ای لرزان نیست، بازیگری بینوا/ که ساعتی از عمرش را بر صحنه جولان می دهد و می خروشد/ و سپس چیزی شنیده نمی شود(مکبث، صحنه۵، پرده ۵). در شاه لیر هم باز با این تشبیه روبروییم: ما گریان به این جهان آمدیم.../هنگام تولّد، از آن گریانیم که به این صحنه‌ی بزرگ دلقک‌ها گام نهاده‌ایم(شاه لیر، صحنه۶، پرده ۴

شهریار آریایی در ‫یک ساعت قبل، ساعت ۰۵:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:

در بیت به بیت این غزل، حافظ شیرازی کفر می‌گوید و شادخواری و عِیش و عشرت، و موسیقی و زیبایی را می‌ستاید که همگی در تضاد با وعظ و احکام دین است.

در بیت پنجم می‌گوید:

یا رب به وقتِ گُل، گُنَهِ بنده عفو کن!

وین ماجرا به سروِ لبِ جویبار بخش!

حضرت حافظ خدا را به زیرِ حُکمِ خویش می‌کشد و به وی تَسخر می‌زند که: در وقت گُل و زیبایی‌های طبیعت تو باید دست از احکام دُگمِ خود برداری و هرگز ما را به خاطر زیباجویی و عِیش و عشرت بازخواست نکنی و از زیبایی‌ها و هنرهای طبیعت خجالت بکشی.

علی پلنگ در ‫۴ ساعت قبل، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

من قبل ها فکر میکردم منظورش این بوده که هرگز غم گذشته و آینده مرا رها نکرد ، حالا متوجه شدم تازه ک چی میکه یعنی در زمان حال همش افسوس گذشته رو میخوریم و نگران آینده ایم و از زمان حال هیچ بهره ای نمیبریم ک خوشبختانه بعدازچند سال ک به این رباعی برخورد کردم متوجه شدم درستش رو

با تشکر

پرویز شیخی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۲۳:۲۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۳ - تشبیه فرعون و دعوی الوهیت او بدان شغال کی دعوی طاوسی می‌کرد:

از روی غرور خودت را شیر میدانی ، اما اگر امتحان شوی ،انگاه معلوم میشود ، سگی بیش نیستی اما پوستین شیر پوشیده ای

وحید بافنده در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۲۲:۱۳ در پاسخ به saeed ahadkish دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:

سلام

چه اشتباهی؟ برخی آدمها در انکار اولیای خدا و آیات و نشانه‌های خدا از خر کمترند. او به آیه قرآن استدلال می‌کند که اینان از خر هم نفهم‌ترند.

هر کسی این را نمیفهمد، عقب‌مانده‌ترین است، حتی اگر تمام محصولات مدرنیته در دستان او باشد. زیرا که عقل او تهی و جیب و دست او پر است. 

حمیدرضا در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲:

همان گاو دوشا به فرمانبری همان تازی اسب گزیده مری

در مورد واژهٔ «مِری» این نوشته و این دو ویدیو(۱ و ۲) از استاد عیدگاه را ببینید.

حمیدرضا در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲:

بدو گفت گر بگذری زین سخن بتابی ز سوگند و پیمان من

اینجا «سخن» که طبق قوافی دیگر شاهنامه عموماً باید سَخُن یا سُخُن خوانده شود با «مَن» هم‌قافیه شده است. شاید نشانه‌ای از عدم اصالت ضبط بیت باشد.

ترنج در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۱۸:۳۹ در پاسخ به کورش ایرانی اصل دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:

ابن ابیات بسیار زیبا هستند ولی متعلق به این شعر نیستند هرچند خواندنشون خالی از لطف نبود.

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ شمس مغربی » فهلویات » شمارهٔ ۱۴:

«اَشن» (ashn) در پهلوی به معنی عشق است.

<A concise Pahlavi Dictionary, D. N. Mackenzie,1971, London>

بهار در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۱ - قاعدهٔ تفکر در آفاق:

کلام حقّ همی ناطق بدین است که ...

به پیشنهاد دکتر الهی قمشه ای از آنجا که این بیت اشاره به آیه قرآن دارد، عبارت «ظن الذین» در بیت دوم به جای «ضعف الیقین» درست تر است. 

امین مروتی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:

 

شرح غزل شمارهٔ ۱۰۸۵(خُنُک آن قماربازی)

فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)

 

محمدامین مروتی

 

خطاب مولانا در این غزل، به کسی است که در زندگی اش، همه کاری کرده مثلاً ثروت اندوخته، مشهور شده، کتاب نوشته، عالم شده، مدرک گرفته، خانواده خوب دارد و الخ. الّا این که از مهمترین کار عالم که برای آن آفریده شده غافل بوده یعنی از عشق باختن و شناخت خویشتن و ساختن خویشتن از طریق سیر و سلوک.

 

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر

سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

می گوید همه چیز به دست آورده ای الّا یک چیز که از همه مهمتر است.

 

همه غوطه‌ها بخوردی، همه کارها بکردی

منشین ز پای˚ یک دم، که بماند کار دیگر

به هر دری زدی ولی در اصلی را نزدی.

 

همه نقدها شمردی، به وکیل‌در سپردی

بِشِنو از این محاسب، عدد و شمار دیگر

مال و پولی را که درآوردی شمردی و به حسابدارت دادی. اما من هم که اهل حساب و کتابم، به تو می گویم یک حساب و کتاب دیگر مانده است.

 

تو بسی سمن‌بران را به کنار درگرفتی

نفسی کنار بگشا، بنگر کنار دیگر

زیبارویان زیادی را در آغوش گرفتی. یک دم تنها بمان و به آن سوی این لذات بنگر که لذات معنوی را هم دریابی.

 

خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌نچه بودش

بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر

خوش به حال قماربازی که هر چه را که داشت، بر سر عشق خود نهاد و باز هوس این قمار در دلش بود. منظور مولانا قماری عاشقانه است که با طیب خاطر و در ازای عشق و عاشقی، همه چیزت را بدهی و فدا کنی.

 

تو به مرگ و زندگانی هله، تا جز او ندانی

نه چو روسپی که هر شب، کشد او به یار دیگر

یادت باشد که مرگ و زندگی ات را فقط از خدا بدانی و مانند روسپیان هر شب به کسی دل نبندی. یعنی معشوق یکی است و باید یکی باشد.

 

نظرش به سوی هر کس، به‌مثال چشم نرگس

بُوَدش ز هر حریفی، طرب و خمار دیگر

معشوق مانند گل نرگس است که به هر کس که نظر می کند، دو چندان شاد و خمار و زیبا می شود.

 

همه عمر خوار باشد، چو برِ دو یار باشد

هله، تا تو رو نیاری سوی پشت‌دار دیگر

کسی که دو معشوق داشته باشد، خوار می شود. پس مواظب باش، جز به خدا پشتگرم نباشی.

 

که اگر بتان چنین‌اند، ز شه تو خوشه چینند

نَبُدست مرغ جان را، به جز او مطار دیگر

زیبایی همۀ بتان همه از معشوق واحد و احد یعنی خداست که معشوق تو اوست. مرغ جان انسان جز خداوند، مطاری ندارد. مطار یعنی محل پرواز و فرودگاه.

 

20 دی 1403

سام در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۴:۰۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

دلا بسوز که سوز تو‌ کارها بکند.

یعنی اگر استاد شهریار به عشقش میرسید این غزل آفریده میشد؟

 

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

زهر شعر توای سعدی هنر خیزد شکر ریزد

ازین رو بر در کویت نشمین کرده دلداران

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۳:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

توای سعدی بهار حسن باشی

نباشد همچو تو در خوش نگاران

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

سعدی دبیر گیتی در دفتر حسابش

نامت نوشته آورد برصدر خوش نگاران

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

پری ار به پیش سعدی سخن از کمال گوید

عجب از کلامت آید بگزد لبش به دندان

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:

ز شعرت سعدیا شاهد در آواز

درید از شعر تو زاهد گریبان

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:

دنیا بکند به گل گلان را

سعدی بکند به دل گل افشان

جلال ارغوانی در ‫دیروز پنجشنبه، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:

برد سعدی از کلامش درد وآه واشک وغم

برد یکجا عقل وصبر وهوش وتقوی روی تو

۱
۲
۳
۵۳۲۶