فاطمه خزائی در ۳ ساعت قبل، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۹ - ای خایه:
بگو آخه هوش مصنوعی، چطور فکر کردی از پس ادبیات پارسی بر میای!😄
ریحانه آ در ۳ ساعت قبل، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱:
گیسوی من به سوی من ندو ریحان است.. ندو اینجا فعل نهی است یا معنی دیگری دارد؟
دکتر حافظ رهنورد در ۳ ساعت قبل، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
بیشتر ابیات این غزل دلکش، بشارت دهنده است؛ بدین معنی که شرایط برگشته و اوضاع بهواسطهی بازگشت کسی و یا چیزی (مثل بهار) بهتر شده است.
اما نکتهی اصلی این غزل در بیت "به تنگ چشمی آن ترک لشگری نازم" است.
تنگ چشمی ترکیبی وصفی با دو معنا است؛ یکی خساست و دیگری صفت چشم مغولان
ترک لشگری هم به.معنای دوست و یاری صاحب تیغ است و جنگی و محافظ
حمله در مصرع بعد معنای یورش آوردن را میرساند اما معنای دیگرش کاروان است؛ برای همین به کارواندار حملهدار هم میگویند.
نتیجه:
غزلی بشارت دهنده از بازآمدن کسی بههمراه صاحب تیغ کاروان داری که کاروانی را باز آورده است.
پیمان شریفی در ۵ ساعت قبل، ساعت ۰۳:۰۱ در پاسخ به مهرپویا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:
سلام. در محضر حافظ کلماتی مثل شل کردن و ماله کشی و اینها مودبانه فکر نکنم باشه حافظا علم و ادب ورز که در مجلس ما... اینکه گفتم حافظ رو عوامانه نبینیم به این معنی نیست که هرکس در شعر حافظ منظور نظر خودش رو نمیبینه. هرکسی از ظن خود یارش میشه ولی نمیتونیم حافظ رو غیر چیزی که هست معرفی کنیم. مثل بقیه بزرگان شعر و ادب ایران.حافظ هم مثل سعدی خیام مولانا عطار فردوسی و... همه اینها دیندار و خداپرست بودند. تاریخ ایران تاریخ یکتاپرستی هست. بعضیها جوری بزرگان ادب ما رو میخوان معرفی کنند که به تاریخ غرب و چیزی که الآن در غرب میبینیم بچسبونند! پایه تمدن غرب عریانی و زمینی بودنه چیزی که در مجسمه هاشون هم نمود داره. تمدن ما بر پایه معنویات و تقدس عشق خیال انگیز و اخلاقیاته.حالا این رو ملاذهنی میدونی مشکل خودته.که از اون هویت فاصله گرفتی. فردوسی و حافظ و عطار و سعدی رو بیاریم توی این عصر فکر کنم تعجب کنی. اینکه شعرش رو چی تفسیر کنی با دلت ولی حافظ درویش و قدم زن خاندان اهل بیت و همت خواه شحنه نجف و رنجور فراق یار و اهل راز و نیاز سحرگه و دعای نیمه شب و مترجم قرآن به غزلیاته. دشمن ریا و سالوس و دین فروشی واعظانی هست که ارادت به خاندان صدق رو هم جرم میدونستند و با رندی حرفش رو زده.اگه برای شاهی هم شعری گفته اون اشعار ماندگار و نغزش نیست به جبر چیزی گفته که بین بقیه شاهکارهاش گم هست وگرنه خودش بوده و غزلهاش و سپاهش هم تیر مژگان خیالش چه به عرض اندام مقابل شاهان و حاکمان خونریز.دیگه بحث رو طولانی نمیکنم. خلاصه هرجور شعرش رو بسته به حال میشه تفسیر کرد ولی... اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش... که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود... ذره را تا نبود همت عالی حافظ... طالب چشمۀ خورشید درخشان نشود
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳:
آن بیابی که برای دگران میخواهی ...
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹:
قربان آن زمان که زمان و مکان نبود
او بود و حرفی از من و ما در میان نبود...
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴:
تا ابد لطف ازل یار بود ورنه کسی
کی تواند بهدر از عهدهٔ میثاق آید...
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴:
طاق و جفتی بود ابروش که هر گه نگرم
دل شود جفت غم و طاقت جان طاق آید
چه بیتی...!
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵:
دانی که دل به دلبر جانی چه سان رسید
کوشید در طریق طلب تا به جان رسید...
تا هر دو کون را ننهادیم زیر پای
کی دست ما به دامن آن دلستان رسید...
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷:
میان معجزه و سحر فرق بسیار است
نه هر مفتن و ساحر پیمبری داند
سفید در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹:
نوش آن دُردی که چون در ساغر صافش کنی
عکس موجودات عالم نقش ساغر میشود
چه بیت عمیقی...
مهرناز در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۵ - اغانی ساختن افلاطون بر مالش ارسطو:
کاش خلاصه هر بخش رو عزیزانی که وارد هستند می نوشتند نه هوش مصنوعی.اگر معنی کل شعر نوشتن زمان بره،لااقل خلاصه ش رو بنویسید.
فرید کیومرثیان زند در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴:
گرفتار عشقم، رهایم مکن
که بی مهر تو فردایم، مکن
دل به لبخند تو بسته ام، عزیز
به جز عشق تو، هیچ دَوایم مکنفریدران
فرهود در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۲۴ در پاسخ به غلامحسین مرادی دربارهٔ عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۹:
درود
اگر شما نیز با حذف معانی هوشمصنوعی از گنجور موافق هستید لطفا با ایمیل گنجور در اینجا تماس بگیرید و دلایل خود را بگویید
ممنون
فرهود در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۲۲ در پاسخ به مریم نصیری پور مژدهی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۴:
درود
اگر شما نیز با حذف معانی هوشمصنوعی از گنجور موافق هستید لطفا با ایمیل گنجور در اینجا تماس بگیرید و دلایل خود را بگویید
ممنون
فرهود در دیروز شنبه، ساعت ۱۹:۱۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۲ - حکایت کافری کی گفتندش در عهد ابا یزید کی مسلمان شو و جواب گفتن او ایشان را:
آنکه صد میلش سوی ایمان بود
چون شما را دید آن فاتر شود
کسی که شما را ببیند حتی اگر با صد اشتیاق بسوی دین و ایمان آمدهباشد، دلسرد و سست میشود
زانک نامی بیند و معنیش نی
چون بیابان را مفازه گفتنی
زیرا از (ایمان) فقط اسمی میشنود و معنییی نمیبیند همچون آنکه یک بیابان (برهوت) را مفازه و جای پناه و رهایی بنامی (و به کسی بنمایی)
کوروش در دیروز شنبه، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۲ - حکایت کافری کی گفتندش در عهد ابا یزید کی مسلمان شو و جواب گفتن او ایشان را:
زانک نامی بیند و معنیش نی
چون بیابان را مفازه گفتنی
یعنی چه
داود شبان در دیروز شنبه، ساعت ۱۸:۰۶ در پاسخ به راشد اقبال دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
تو ایتا اگر گروه یا کانال دارین لطفا معرفی کنین ،بعد از جنگ گفتن واتساپ حذف کنین،مام حرف گوش کن.
افسانه چراغی در دیروز شنبه، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق:
طبایع جز کشش، کاری ندانند
حکیمان، این کشش را عشق خوانند
گر اندیشه کنی از راه بینش،
به عشق است ایستاده آفرینش
نظامی، حکیم و اندیشمند بزرگ، عامل اصلی برقراری آفرینش را عشق میداند و این که همه اجزا و امور دنیا به هم پیوستهاند.
فاطمه فتحی Fathifateme.ir در ۲۲ دقیقه قبل، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷: