در خیال وصل جفا پیشه من است
فکر محال بین که در اندیشه من است
ای آنکه سنگ جور بمستان خود زنی
قصدت شکستن دل چون شیشه من است
دشمن بسوزن مژه خار از دلش کشی
این خار خار در رگ و در ریشه من است
من آن سگم که شیر فلک رشک من برد
از آن شرف که کوی تو سر بیشه من است
ترسم که قصه لب شیرین چو کوهکن
بیخ مرا کند که زبان تیشه من است
اهلی مرا زعشق جوانان گزیر نیست
من پیر بت پرستم و این پیشه من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است
کوتاهتر ز فکر من اندیشه من است
سنگی اگر به شیشه برد راه سنگ اوست
گر شیشهای به سنگ خورد شیشه من است
زحمت ندید مورچهای زیر پای من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.