یاد من کردی من از بخت این زیادت یافتم
تا چه نیکی کرده بودم کاین سعادت یافتم
یکسخن گفتی و صد امید پیدا شد مرا
کز نسیم این سخن بوی ارادت یافتم
ناله من کرد گویا این که پرسیدی زمن
کز تو این پرسش خلاف رسم و عادت یافتم
گر سجودت میکنم محراب ابرو خم مکن
زانکه من این بت پرستی از عبادت یافتم
گرچه اهلی آن لب شیرین چو فرهادم بکشت
تلخیی بردم ولی شهد شهادت یافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلتنگی خود اشاره میکند. او میگوید که هرگز از راهی که به خانه یا مقصودش میرسد، دور نشده و همواره به یاد محبوب خود است. او به درک عمیق و احساساتش نسبت به عشق اشاره میکند و میگوید که هر شب به کوی دوست میرود، اما از شدت عشق و غم، آرامش ندارد. در نهایت، شاعر از داغ عشق و درد عمیق خود صحبت میکند که از رفتار معشوق بر دلش نشسته است.
هوش مصنوعی: به یاد من آمدی و من از سرنوشت خود بهرهمند شدم. نمیدانم چه کار نیکی انجام دادهام که این نعمت و خوشبختی نصیبم شده است.
هوش مصنوعی: تو یک حرف زدی و من ناگهان امیدهای زیادی در قلبم شکل گرفت. از نسیم دلنشین آن حرف، بوی محبت را احساس کردم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ناله من نشان میدهد که وقتی تو از من پرسیدی، این سوال خلاف عرف و عادت است و من احساس کردم که این پرسش را به شکلی غیرمعمول مطرح کردهای.
هوش مصنوعی: اگر در برابر تو سجده میکنم، ای محبوب، ابروهای زیبا و افسونگر خود را خم نکن، زیرا من این عشق و پرستش را از عبادت به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: هرچند که محبوب من با لبهای شیرینش مانند فرهاد مرا کشت و تلخیهایی را به همراه داشت، اما در عوض به طعم شیرین شهادت دست یافتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.