دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی
به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست
جان شیرین بفدای لب شیرین دهنان
خار از آنیم که با خاک برابر شده است
زرد رخساره ما در ره سیمین بدنان
اهلی از آتش سودای بتان خواهد شد
عاقبت خاک تو آتشکده برهمنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوش کن خواجه علیرغم صُراحیشکنان
بادهای تلخ به یاد لب شیریندهنان
بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد
ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان
خاک بر فرق کسانی که زر و سیم به خاک
[...]
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
[...]
نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان
باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان
ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان
تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
دلق سالوس مرا پرده ناموس درید
[...]
ای شه صفشکنان خسرو ناوکفکنان
صد شکست از صف مژگان تو بر صفشکنان
تلخکام از شکر لعل لبت نوشلبان
زهرخند از لب شیرین تو شیریندهنان
از قدت پست شده سایه شمشادقدان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.