زلف سیه شانه کن جام مدامی بده
سلسله عشق را باز نظامی بده
روز قیامت کسی گر نبود باورش
سروقد خویش را خیز و خرامی بده
کشته هجر توام پرسش من کی دمی
اولم از لطف خویش جان بسلامی بده
مرغ دل رفته را تا بکف آرم دگر
از خط و خال خودت دانه و دامی بده
بر من مخمور غم رحم کن ای میفروش
گر نبود صاف می دردی جامی بده
سلطنت جاودان دولت عشقست و بس
یارب از این دولتم بخش تمامی بده
حسرت شیرین لبان تا بکی ای بخت بد
اهلی ناکام را زینهمه کامی بده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.