ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کند
ساغری درکشد و پیرهنی چاک کند
برق حسن تو که بر لاله رخان آتش زد
تاچه با خرمن مشتی خس و خاشاک کند
آخر ای پادشه حسن نگویی که کسی
تا بکی داد زند چند به سر خاک کند
چند افتیم بپای همه چون نیست کسی
که بدامان کرم چهره ما پاک کند
تنگدل اهلی از آنگل چو شوی غنچه صفت
که هزار از تو بیک خنده فرحناک کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.