برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم
نبود مجال دم زدنم آه چون کنم
ره در دلم نمیدهد آن بت بهیچوجه
سنگین دل است در دل او راه چون کنم
دستش بدست ساقی و زلفش بچنگ غیر
دست منست از همه کوتاه چون کنم
خواهد دمید صبح وصال من از فراق
در مردنم چو شمع سحرگاه چون کنم
ناگفتنیست عشق بتان چون حدیث گنج
کس راز حال خویشتن آگاه چون کنم
گیرم به نا امیدی و جورش بسر برم
با جور بخت و طعنه بدخواه چون کنم
اهلی مگو که از ذقنش دل نگاهدار
من مست بیخودم حذر از چاه چون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق خستگی و ناکامی شاعر است. او به فلک (آسمان) خطاب میکند و از عدم شادی و رضایت در زندگی شکایت میکند. شاعر میگوید که تلاش برای یافتن مراد و خوشحالی بینتیجه بوده و به حسرت و درد بیشتری منجر شده است. او به وضعیت خود اشاره میکند که هرچند به دنبال معشوق رفته، اما به نتیجهای نرسیده و دلش هیچگاه آرام نشده است. در نهایت، شاعر به تنهایی و دوری از عشق اشاره میکند و حس میکند که مانند یک سگ خانگی، بیهدف و بیپناه مانده است.
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند آینه، ماه را تابان کرده است. اما من در این لحظه فرصتی برای حرف زدن ندارم و فقط میتوانم آه بکشم.
هوش مصنوعی: آن معشوق دلسوز به من راهی نمیدهد؛ او چنان سنگیندل است که نمیتوانم به دل او راهی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: دست او در دست ساقی است و موهایش در اختیار کسی غیر از من است. من با همه ناتوانیام چگونه میتوانم این وضعیت را تغییر دهم؟
هوش مصنوعی: صبحی که به وصال محبوب میانجامد، از جداییام جانم را میگیرد، همچنان که شمع در سپیدهدم میسوزد. چگونه میتوانم این را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: عشق معشوقان آنقدر عمیق و پر رمز و راز است که نمیتوان آن را به زبان آورد، درست مانند گنجی که کسی نمیداند در کجا پنهان است. من چگونه میتوانم حال خود را برای دیگران بازگو کنم؟
هوش مصنوعی: اگر ناامید شوم و سختیهای زندگی را تحمل کنم، با این حال چطور میتوانم با بدحتی و کنایههای بدخواهان کنار بیایم؟
هوش مصنوعی: به کسی نگو که بخاطر عواطف و حس خودم باید از او مراقبت کنم و از او دوری کنم؛ چون من در حالتی گیج و بیهستم و نمیدانم چه باید بکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آهم شنید و رنجه شد آن ماه چون کنم؟
دیگر نماند جای نفس، آه چون کنم؟
طفلست و شوخ و بی خبر از درد عاشقی
او را ز حال خویشتن آگاه چون کنم؟
خواهم گهی بخاطر او بگذرم ولی
[...]
دورم ز بزم وصل تو، ای ماه چون کنم
جان بر لبم ز ناله رسید آه چون کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.