معلم، آن گل نو را به خار و خس مگذار
چو با منش نگذاری به هیچکس مگذار
رخی که از دم گرمم چو شمع روشن گشت
به آه سرد رقیبان بوالهوس مگذار
نسیم گلشن او عطر هر دماغ مکن
مرا چو بلبل محروم در قفس مگذار
ز نخل قامت او دست غیر کوته دار
چه جای او که مرا نیز دسترس مگذار
چو قطع آرزوی خویش میکنی اهلی
به آرزوی دلش دست همنفس مگذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان شدت عشق و نبودن معشوق میپردازد. شاعر میگوید که روزهایش بدون معشوق از شب غمانگیزتر است و طول شبها از روز قیامت هم بیشتر به نظر میرسد. او به زیبایی و بزرگی محبوبش اشاره میکند و میگوید که قد او از همه درختان عالم هم سرفرازتر است. شاعر از درد عشق شکایت میکند و میگوید هیچ عقل و چارهای نمیتواند او را نجات دهد. همچنین، او از ساقی میخواهد که باده بیاورد زیرا معشوقش در مستی از فرشتگان هم دلنوازتر است. شاعر در نهایت اشاره میکند که او از همه چیز بینیاز است، حتی از زیبایی و طلا، و میگوید که غم عشقش از آتش دوزخ هم بیشتر است.
هوش مصنوعی: ای معلم، این گل ناز و لطیف را به ناامیدی و سختیها نسپار. اگر تو با آن مهربانی نکنی، اجازه نده که دیگران هم به آن آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: چهرهای که با گرمای محبت من تابناک شده، نباید به خاطر نفسهای سرد و حسود دیگران خاموش شود.
هوش مصنوعی: نسیم دلانگیز باغ او را هرگز از من دریغ مدار، زیرا مانند بلبل بینوا در قفس هستم و نگذار در این محدودیت بمانم.
هوش مصنوعی: قد و قامت او همچون نخل است و چنان بلند که هیچ کس نمیتواند به او دسترسی پیدا کند. این یعنی او در مقام و منزلت آنقدر بالا است که برای من نیز فرصتی برای نزدیک شدن باقی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی آرزوهای خود را از دست میدهی، به کسی که آرزوی دلش را دارد، اجازه نده تا همنشین تو شود یا به تو نزدیک شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.