کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش
خار گل کن به من از برق رخ روشن خویش
ذوق پابوس تو بیرون نرود از دل من
گر به بینم بمثل دست تو در گردن خویش
آفتابی تو و از ذوق وصالت همه شب
چشم امید گشایم به در روزن خویش
مست میخانه چنانم که گرم دست دهد
خشت آن خانه کنم تا بقیامت تن خویش
گوشه گلخن ما مسکن آن سرمست است
که بصد گلشن جنت ندهد گلخن خویش
خوشه چینی کند از خرمن آنکس اهلی
که چو مجنون تو آتش زده در خرمن خویش
گوشه چشم فکن کز هوس سروقدت
کردم از خون جگر لاله ستان دامن خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به عشق، احساسات و رفتارهای انسانی پرداخته و به نوعی توصیههایی را ارائه میدهد. شاعر به یار خود میگوید که از ناله و شکایت دوری کند و اگر همدل و همنفس است، باید به صورت صادق و واقعی در کنار هم باشند. او اشاره میکند که در عشق نباید به دنبال راحتی بود و باید از سختیها و غمها استقبال کرد. همچنین، از طرفی بر اهمیت عفو و بخشش تأکید میشود و این که باید عاشقان را درک کرد و از ظلم دست برداشت. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که باید در دل صافی داشته باشیم و از کینه و کدورت دوری کنیم، تا به عشق و زیبایی حقیقی برسیم.
هوش مصنوعی: من از طعنهها و سرزنشهای دیگران به شدت آزردهام. ای محبوب، با زیبایی و درخشش چهرهات، به من آرامش بده و زندگیام را مانند گلی زیبا کن.
هوش مصنوعی: عشق و شوقی که برای تو دارم هرگز از قلبم دور نخواهد شد، حتی اگر به زیبایی تو، دستی را در گردن خودم ببینم.
هوش مصنوعی: تو همچون آفتابی و من به خاطر شوق وصالت، تمام شب چشم امیدم را به در اتاقم میدوزم.
هوش مصنوعی: به شدت و شدت وابسته به شرابخانه هستم، به طوری که اگر دستم به دیوار آن خانه برسد، تا روز قیامت جسم خودم را هم به آن تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: در گوشهی خانهی ما، کسی زندگی میکند که حتی با تمام زیباییهای بهشت هم نمیتواند از زندگی در این مکان دل بکند.
هوش مصنوعی: آدمی که عشق و احساساتش را به پای دیگری میسوزاند و از خود بیخود شده، میتواند از میوههای تلاش و زحمت خود بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: به کناری نگاه کن، زیرا از عشق و اشتیاق به زیبایی تو، با خون دل به گل لاله دامن خود را آذین بستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خویش
نیست یک تن به تمامی چو من اندر فن خویش
سر مینای می و همت او را نازم
که گرفته است گناه همه بر گردن خویش
این چه بخت است که هر خار که گل کرد از خاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.