پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم
گفتیم صد افسانه و مقصود نگفتیم
پیکان نهانی که زدی بر دل مجروح
تا خود ز دل سوخته ننمود نگفتیم
این همت ما بس که بامید تو جان را
کردیم زیان و سخن از سود نگفتیم
خوشباش که گر قصه آن روی عرقناک
گفتیم ولی لعل می آلود نگفتیم
اهلی نه تو امروز چنین کافر عشقی
تا بود چنین بودی و تا بود نگفتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.