گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز
روشن است از دود آهم کاتشی دارم هنوز
گرچه نقد دین و دل همچون زلیخا باختم
یوسف ار سودای من دارد خریدارم هنوز
بسته فتراک عشقم کی بمردن وارهم
با وجود آنکه جان دادم گرفتارم هنوز
در گلستان صد هزاران گل شکفت و باد برد
من ز جور باغبان آزرده و خوارم هنوز
یوسف از زندان برآمد یونس از ماهی برست
صبر ایوبی سرآمد من دل افکارم هنوز
در خرابات مغان اهلی ندارد هیچ کم
گرچه پیرم بامی و معشوق در کارم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده عواطف عمیق و پیچیدهای است که ناشی از عشق و فراق است. شاعر از اندوه و پریشانی ناشی از عشق صحبت میکند و تأکید میکند که با وجود از دست رفتن جان و زندگی، عشق هنوز در دل او زنده است. او به شکست عمر اشاره میکند و احساس میکند که غم عشق او را درگیر کرده است. شاعر همچنین به قدرت و تاثیر عشق اشاره دارد و بیان میکند که حتی در سختترین شرایط، قلب او همچنان مشغول عشق است. در پایان، او به مرگ فرهاد و جایگاه شیرین در دل او اشاره میکند و به نوعی از حیرت و غم ناشی از جدایی و از دست دادن صحبت میکند. به طور کلی، شعر به زیبایی احساسات دردناک و سیاه عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: با اینکه در حال حاضر در حالی غم انگیز و سوخته هستم، هنوز هم عاشق و دلباختهام. از دودی که از آههایم برمیخیزد، میتوان فهمید که شعلهای در درونم هنوز وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرچند من مانند زلیخا به خاطر احساسات و اعتقادات خود دچار آسیب شدم، اما اگر کسی به دنبال عشق واقعی من باشد، هنوز آماده پذیرش آن هستم.
هوش مصنوعی: عشق من به قدری قوی و زنده است که حتی با وجودی که جانم را فدای آن کردهام، هنوز هم در بند و اسیر آن هستم.
هوش مصنوعی: در باغ گلستان هزاران گل شکفتهاند، اما باد، من را که از ظلم باغبان آزردهام، هنوز به جایی نمیبرد و دلم را آرام نمیکند.
هوش مصنوعی: یوسف از زندان آزاد شد، یونس از درون ماهی بیرون آمد و صبر ایوب به پایان رسید، اما من هنوز در افکار و نگرانیهایم گرفتارم.
هوش مصنوعی: در میخانه (خرابات) هیچکس در اینجا دور و بر من نیست، با این که من پیر شدهام و معشوقم همچنان در زندگیام تأثیرگذار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز
گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
[...]
در فراقش رود خون از دیده میبارم هنوز
وان ستمگر مینگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود را میپرورم
زآب چشم و بر نمیآید گل از خارم هنوز
گرچه بر باد هوس شد خرمن امّید من
[...]
محضر صد بیخودی دارم ز جام می به کف
ساقی از مستی گمان دارد که هشیارم هنوز
از هجوم خواب، مژگانم نمی آید به هم
صبح خیز شوق پندارد که بیدارم هنوز
راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنوز
گلبن عزت دمید از خاکم و خوارم هنوز
ترسم از قاتل کشم طعن رهایی روز حشر
خون من چون بیغمان خوابید و بیدارم هنوز
طاقتم از کوه غم باج گرانجانی گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.