مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
افتاده باز در پی دل در کمند عشق
از شاخ عمر میوه شادی نچیده است
دستی که کوته است ز نخل بلند عشق
در سنگلاخ سینه من شعله های آه
هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق
بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز
مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق
اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد
از بسکه هست سوخته و دردمند عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گربشنوی که ناله کند دردمند عشق
عیبش مکن اگرچه نباشی نژند عشق
درجان چو نور عشق نداری دلیت نیست
زیرا که پای دل بود ازبهر بند عشق
رختی است بهر منزل جانها گلیم فقر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.