ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو
که یک نگاه بصد جان توان خرید از تو
دلم شکاف دم و داغها بنگر
ببین که قطره خونی چها کشید از تو
ز شوق وصل تو عاشق فروخت هر دو جهان
اگر چه هیچ خریداری ندید از تو
بهار حسن تو یارب شکسته باد بسی
که نخل زندگیم را گلی دمید از تو
خموش اهلی و فریاد عاشقانه مزن
که آنغزال سیه از آن رمید از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.