فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگر
می خور وفاداری مجو از عمر تا سالی دگر
ای مست ناز از کف منه جام شراب لاله گون
کاین عارض گلرنگ تو دارد ز می حالی دگر
گر حرف نومیدی رسد فال مرا صدره زنو
چشم امیدم همچنان بازست بر فالی دگر
غم نیست گر مرغ دلم شوق تو او را پر بسوخت
میروید از تیر تواش هردم پر و بالی دگر
با آنکه از پامال غم اهلی چو موری کشته شد
بیند هنوز از جور تو هر لحظه پامالی دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.