کس چون غم زلیخا یوسف ندیده داند؟
دست بریده حالش دست بریده داند
خسرو ندیده حرمان کی ذوق وصل یابد
قدر بلان شیرین تلخی چشیده داند
کی مرهم وصالی بخشد به سینه ریشان
مستی که چاک سینه جیب دریده داند
نا آشنای من کو نا دیده کرد دیده
گر بشنود فغانم هم ناشنیده داند
گستاخ پا نهادن نتوان بخاک کویت
کاین خاک راه اهلی نور دو دیده داند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.