چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم
گداختم ز غمت سوختم هلاک شدم
تو سرو نازی و من آن گیا که در قدمت
ز خاک رستم و هم در ره تو خاک شدم
ز بسکه سینه بناخن همی کنم از غم
ز چاک خرقه نگه کن که سینه چاک شدم
از آن شدست دلم جلوه گاه صورت تو
که همچو آینه از گرد تیره پاک شدم
بجز هلاک چو اهلی دوا ندارم هیچ
ز بسکه از غم عشق تو دردناک شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات عمیق عاشقانه و درد و دلتنگی سخن میگوید. شاعر با ابراز شوق و اشتیاقی شدید به معشوق، حس تنهایی و غم خود را بیان میکند. او به عدم تحمل فاصله از معشوق اشاره کرده و میگوید که دیگر تاب دوری را ندارد. همچنین، در برخی از ابیات به ناامیدی و نداشتن یاری در این مسیر اشاره میکند. در نهایت، او از معشوق درخواست میکند که در را به روی او بگشاید، زیرا احساس میکند به تنهایی نمیتواند ادامه دهد.
هوش مصنوعی: با روشنایی و گرمای وجودت همچون شمع ذوب شدم و دلم از غم تو میسوزد. به خاطر عشق و نبودنت، دچار درد و نابودی شدهام.
هوش مصنوعی: تو مانند سرو زیبا و باشکوهی هستی و من همان گیاهی هستم که زیر پای تو قرار دارد. من از خاک رستم و به احترام تو به خاک تبدیل شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که دارم، سینهام را با ناخن میزنم. به چاک خرقهام نگاه کن که چقدر دلشکستهام.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی تو مانند آینهای شده که از غبار و کدورت پاک شده است.
هوش مصنوعی: به جز ویرانی و نابودی، هیچ چیزی برایم نمانده است، چون از شدت غم عشق تو به شدت رنج میکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحر ز میکده گریان و دردناک شدم
براه دوست فتادم چو اشک و خاک شدم
چراغ دیده ی من شمع روی ساقی بود
که زد بخرمنم آتش چنانکه پاک شدم
ز راه دختر رز برنخاستم چندان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.