گر بعد عمری یکنفس ما را نظر سویش بود
کی را مجال یک نظر از تندی خویش بود
مژگان پرخون عاشقش گل را چه بیند کز جگر
چون ارغوان پَرگالهای بر هر سر مویش بود
آن گلشن خوبی که در نگشود بر باد صبا
گویا نمیخواهد که کس آسوده از بویش بود
لاف محبت چون زنم چون ننگ ناید از منش
آنکس که گر خواند سگم ننگ از سگ کویش بود
یارب ببینم ساعتی کان آفتاب نیکویان
از اوجِ ناز آید فرو میلی بدین سویش بود
من پیر عاشق پیشهام جور جوانان خوش کشم
کانکس که نیکو روی شد کی نیکی خویَش بود
دوری نباشد گر کند جان در سر و کار نظر
اهلی که خصم جان او چشم بلاجویش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.