از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی
گل در تب گرم این عرق سرد نکردی
گر عشق خریدار رخ زرد نبودی
اکسیر محبت رخ ما زرد نکردی
ایکاش نم از خون دلم خاک گرفتی
تا گرد تو خیل و سپهت گرد نکردی
گر آهوی چشم تو نبردی دلم از دست
مجنون صفتم از دو جهان فرد نکردی
دورست سگ کوی تو ار مردمی ارنه
شب عربده با عاشق شبگرد نکردی
اهلی سگ مرد ره عشقست بمردی
گر مرد نبودی سخن از مرد نکردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق عاشقانه خود سخن میگوید. او محبوبش را به عنوان طبیب جان بیمارش توصیف میکند که بویی آشنا دارد و از او میخواهد که نشان دهد آیا واقعاً یار اوست یا نه. شاعر در عین حال به حس غیرت خود اشاره میکند و میگوید که نمیخواهد راز دلش را با رقیبانش در میان بگذارد. او از رابطهاش با محبوبش صحبت میکند و میگوید هرچند که ممکن است به خوشی دست نیابد، اما همین که او دلدارش است، او را شاد میکند. به طور کلی، شعر به بیان عشق، غیرت و وابستگی عاطفی پرداخته است.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر زیبایی تو قلبم درد نمیکشید، پس چرا در شرایط گرم و آتشین عشق، عرق سرد بر تنم نشسته؟
هوش مصنوعی: اگر عشق نبود و کسی برای چهرهٔ زرد ما ارزش قائل نمیشد، پس هیچگاه محبت ما نیز چهرهامان را زرد نمیکرد.
هوش مصنوعی: ای کاش، اشکهای قلب من به قدری بود که خاک را تمسخر میکرد و دور تو جمع نمیشدند.
هوش مصنوعی: اگر چشمهای زیبا و دلربای تو نبود، من هرگز عاشق مجنون نمیشدم و دلم هیچگاه از دست نمیرفت.
هوش مصنوعی: اگر اهل محبت و انسانیت هستی، دوری از کوی محبوب تو را نمیسوزاند؛ اما اگر چنین نیستی، شبها با صدای عاشقی که در تنهایی میگردد، آرام نمیگیری.
هوش مصنوعی: اهلی، اهل عشق و وفاداری است. اگر کسی واقعاً مردانه رفتار کند، باید در عشق خود ثابت قدم باشد و در غیر این صورت، اصلاً نباید از مردانگی سخن بگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.