بود از ازلم درد تو وین درد همان است
عشقت ز ازل هرکه رقم کرد همان است
هرچند بهار آمد و ایام خزان رفت
عشاق ترا رنگ رخ زرد همان است
آمد شب و آسوده خوابند جهانی
فریاد و فغان سگ شبگرد همان است
من زنده و تو سوخته یی مدعیان را
بر آینه خاطر من گرد همان است
اهلی بود از روز ازل مرد غم عشق
گر روز نه آنست ولی مرد همان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.