محرومی ما جز گنه بخت نباشد
ورنی دل کس نیز چنین سخت نباشد
گر در سر و سامان زدم آتش مکنم عیب
آنرا که جگر سوخت غم رخت نباشد
هرگز نپذیرد رقم نقش محبت
هر سینه که چون آینه یک لخت نباشد
از شوق تو در سر هوس خاک نشینی است
آنرا که سر تاج و دل تخت نباشد
از تیرگی بخت شدی اهلی از او گم
یارب که کسی چون تو سیه بخت نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.