در دل آمد یار و گشت از دیده غمدیده دور
بیش از آن نزدیک شد در دل که گشت از دیده دور
من به بویی زنده ام جانی ندارم دور ازو
مدتی دیرست کز من جان من گردیده دور
گر کشد آن مه مرا دستش مگیر ای همنفس
مردنم بهتر که یار از من شود رنجیده دور
مستم و شوریده و سرگرم آغوش توام
ای پری گر عاقلی باش از من شوریده دور
ای نصیحتگو میا نزدیک کز سودای عشق
اهلی شوریده خود را از دو عالم دیده دور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از یک عاشق است که به معشوق خود درخواست میکند تا با یک جرعه شراب به او کمک کند و از حالت بیخودی نجاتش دهد. شاعر خود را مانند ماهی تشنه توصیف میکند و از خضر، که نماد هدایت و نجات است، میخواهد تا او را به چشمه زندگی ببرد. او از شنیدن افسانهها و حرفهای مردم خسته شده و خواهان این است که به سخنان عاشقانهاش گوش دهد. در نهایت، او از بادهفروش میخواهد که تابوتش را به درون باده بیاورد تا شاید معجزهای برای او رخ دهد.
هوش مصنوعی: یار به دل آمد و از چشمهای گریان و غمگین دور شد. بیشتر از آنچه که در دل نزدیک شد، از نظر دور گردید.
هوش مصنوعی: من به بویی زندهام، ولی جانم از من دور شده است. مدتی طولانی است که دور از او هستم و این باعث شده که روح من از من جدا شود.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق زیبای من مرا به خود جلب کند، تو دست او را نگیر. ای همنفس! بهتر است که یار از من ناراحت شود و دور باشد تا اینکه من دچار دردسر شوم.
هوش مصنوعی: من به شدت تحت تأثیر تو هستم و در درون خودم غرق در عشق تو هستم. ای زیبای من، اگر عقل و عقلانیت را در نظر میگیری، بهتر است از من دیوانه دوری کنی.
هوش مصنوعی: ای نصیحتکننده، نزد من نیا، زیرا عشق مرا به حدی شوریده کرده که از کل جهان چشمپوشی کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.