بنمای آتشین رخ و مست شراب شو
ماییم و پاره جگری گو کباب شو
برخیز اگر هوای صبوحیست ایگلت
حاجت بصبح نیست تو خود آفتاب شو
خود را مده بخواب که دارم حکایتی
بشنو فسانه من و آنگه بخواب شو
یکباره عاشق از در خود همچو سگ مران
گاهی بلطف کوش و گهی بر عتاب شو
یا چشمه حیات بپوش ای خضر ز خلق
یا دستگیر تشنه بیک جرعه آب شو
کشتی باده کشتی نوحست پیش ما
گو سیل غم ببار و جهان گو خراب شو
تا کی عذاب دوزخ هجران کشد کسی
اهلی ببر ز خویش و خلاص از عذاب شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی سرشکستگی و دلتنگی عاشقانه است. شاعر در آن به زیبایی معشوق اشاره میکند و از تشنگی دل عاشقان برای دیدار او سخن میگوید. او احساس میکند که صبرش به انتها رسیده و معشوق دور است. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی در دوری معشوق، درد و رنج او همیشه محسوس است و این درد هیچگاه پنهان نمیماند. او از آتش غیرت خود و تأثرات ناشی از عشق میگوید و در نهایت، به تأثیر عمیق معشوق بر زندگیاش و داستانهای عاشقانه مشهور اشاره میکند. شعر به نوعی روایتگر غمها و شگفتیهای عشق است و احساسات عمیق را به زیبایی منتقل میکند.
هوش مصنوعی: خود را با زیبایی و شوق نشان بده و همچون شراب، سرشار از لذت و شور باش. ما مایلیم که از شدت عشق و هیجان، گدای جذب تو شویم و به هر قیمتی که شده، به تو نزدیکتر شویم.
هوش مصنوعی: اگر صبح خوبی است، برخیز و به دنبال نوشیدنی نباش، خودت به مانند آفتاب بدرخش.
هوش مصنوعی: شخص خود را در خواب غفلت فرو نبر، زیرا داستانی جذاب دارم که باید بشنوی. بعد از شنیدن آن، میتوانی به خواب بروی.
هوش مصنوعی: ناگهان عاشق را از در خود بیرون نران، گاهی با نرمی و مهربانی رفتار کن و گاهی هم با تندی و سختگیری برخورد کن.
هوش مصنوعی: ای خضر، اگر چشمه حیات را از دید مردم پنهان کن، چرا که ضروری است در لحظهای به یاری تشنگان بیایی و به آنها حتی یک جرعه آب بدهی.
هوش مصنوعی: کشتی نوش و بادهای که در دست داریم، همچون کشتی نوح است. بنابراین، بیخیال از غمها و مشکلات، بگذار که سیل غم به راه بیفتد و دنیا خراب شود.
هوش مصنوعی: تا کی کسی باید عذاب دوری و جدایی را تحمل کند؟ ای دوست، از خودت فاصله بگیر و از این عذاب رهایی یاب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مردم ز تیرگی، نفسی بینقاب شو
روزم سیاه شد، مدد آفتاب شو
بی فیض شعله، قرب خرابات مشکل است
خواهی رسی به مجلس مستان، کباب شو
تعمیر این خرابه، شگون نیست بر کسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.