چندان بر آستان خرابات سر نهم
کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم
هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی
کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم
یاد از در دل آمد و من بی خبر از و
شب تا بروز گوش بر آواز در نهم
هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست
هوشم امان نداد که پای دگر نهم
اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی
این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی ابراز عشق و اشتیاق عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر آرزو دارد که محبوب بازگردد و او بتواند در مقابل قدمهایش تعظیم کند و خاک پای او را ببوسد. او در هر جایی که محبوب قدم میگذارد، با اشک و اندوه به آنجا میرود و جای محبوبش را بوسه میزند. شاعر در حسرت زیبایی و ویژگیهای محبوبش از قبیل قامت و چهرهاش سخن میگوید و همچنین به عشق و سرگردانیاش اشاره میکند. او از ناامیدیاش نسبت به رسیدن به محبوب میگوید و میخواهد که محبوب به خوابش بیاید تا او بتواند زیباییهای او را در خواب ببیند و اگر ممکن باشد، آنها را بوسه زند. در انتها، شاعر درویشی عاشق و فقیر معرفی میشود که تنها آرزویش بوسیدن دستی است که محبوب میخواهد به او بدهد.
هوش مصنوعی: من به اندازهای مقابل دروازهی میخانه سر فرود میآورم که بالاخره بتوانم به مقصد نهاییام برسم.
هوش مصنوعی: هرگز از صفوف مسجد جلو نرفتهام؛ حتی یک قدم هم برای اینکه به جلو بروم تلاش نکردهام.
هوش مصنوعی: به یاد تو در دل من جاری شد و من بیخبر از آن، شب را به روز میآورم و گوش به آوازها میسپارم.
هوش مصنوعی: هر بار که به کوی دوست میروم، خواب و آرامش به من اجازه نمیدهد که قدمی دیگر بردارم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق به من طعنهای بزنی، بدان که این درد و غم که دارم، از توست و من آن را به دل خود میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.