مرا تصور وصلت خیال باطل بود
بجز تصور باطل دگر چه حاصل بود
غم تو در دل من صد هزار عقده فکند
اجل گشود گره ورنه کار مشکل بود
نسیم عشق اگر پرده در شد ای غنچه
چو گل بجلوه گری هم دل تو مایل بود
بیک نظر ز رخت شد خراب ناصح من
طبیب درد من از حال خویش غافل بود
نگار قبله جان بود و مدعی نشناخت
سجود قبله جان کرد هرکه مقبل بود
بسوخت روز سیاهم کجا شد آن شبها
که شمع روی تو ما را چراغ محفل بود
رسید درد تو اهلی ز عشق او جایی
که با وجود تو مجنون حریف عاقل بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.