تا کی ای رشک پری عالمی از غم بکشی
در غم آن منِ دلخسته به ماتم بکشی
مردم از دست تو تا چند ترا جور بود
نه که خوبی به تو دادند که آدم بکشی
گر به عیسینفسی جان بدهد باز لبت
جان من خلق جهان را به تو یک دم بکشی
چون همه عالم از انفاس تو جان یافتهاند
نیست کس را سخنی گر همه عالم بکشی
اهلی سوخته چون شمع چه کردست که تو
هم بسوزی ز غم خویشتن هم بکشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.