دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم
گریند بمن مردم و من برهمه خندم
داغی که مرا هست رقیب از تو مبیناد
کاین داغ جگر سوز بکافر نپسندم
گلدسته حسنی تو و من شاخ گیاهی
امید من آنست که خود را بتو بندم
من بهر تو در آتشم ایسرو تو خوشباش
پروا مکن از سوختن من که سپندم
مخمورم و درمان می تلخست طبیبان
بیمار نیم من که دهی شربت قندم
من با دل مجنون نتوانم که برآیم
پندم مده ایشیخ و منه بیهده بندم
من اهلی مجنونم و وحشی ز دو عالم
کو طرفه غزالی که درآرد به کمندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج ناشی از دوری محبوب صحبت میکند. او در شبهای جدایی دلش بسیار میسوزد و در روز وصال همچنین. او به این نکته اشاره میکند که این سوزش عشق او بیسبب نیست و تحت تأثیر محبت است. شاعر همچنین احساس میکند که دیگران بیشتر از خود او به او آسیب میزنند و این وضعیت باعث بیخوابی و ناراحتیاش شده است. او به این حالت اشاره میکند که بدبینی و طعنههای دیگران باعث سوزش بیشتری در دلش میشود. در نهایت، او بیان میکند که سوختن از عشق بهتر از رنجکشیدن از نیرنگها و توهینهای بداندیشان است.
هوش مصنوعی: من عاشق دیوانهای هستم که حتی در سختیها و غمها هم لبخند از روی لبهایم نمیرود. اگر دیگران برای من گریه کنند، من به همه این مسائل با خنده واکنش نشان میدهم.
هوش مصنوعی: دردی که من دارم، رقیب تو را نبیند، زیرا این درد سوزان دل را هرگز برای کافر نمیپسندم.
هوش مصنوعی: تو مانند گلدستهای هستی که چشمها را به سوی خود جلب میکند و من مثل شاخهای یک گیاه، امیدم به تو بستگی دارد، زیرا آرزو دارم خود را به تو متصل کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در آتش سوزانم، ولی تو خوش بگذران و نگران سوختن من نباش، چون من مانند چوبی هستم که به آسانی میسوزد.
هوش مصنوعی: من در حالتی سرمستی هستم و درمانم دردناک است. پزشکان میدانند که من بیمار نیستم و فقط به من نوشیدنی شیرین بدهند تا حالم بهتر شود.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم با دلی پر از عشق و جنون به کسی توصیه کنم؛ به من نصیحت نکن، چرا که من نمیخواهم خود را بیهوده در موانع و مشکلات درگیر کنم.
هوش مصنوعی: من مانند مجنون دیوانهای هستم و از دو جهان به دور؛ در جستجوی گوزنی زیبا هستم که بتواند با دستانش مرا به دام بیاندازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز نیم نفس نیست غم و شادی عالم
بر نیم نفس من چه بگریم چه بخندم
گو سرو برافراز که از جلوه هلاکم
گو چهره برافروز که بر شعله سپندم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.