باغبان، آنسرو اگر برطرف جو خواهد نشست
آتش مغروری گلها فرو خواهد نشست
از رخ ساقی گل عیشی بچین کاینک ز باغ
گل بخواهد رفت و مرغ از گفتگو خواهد نشست
از جهان برخاستن سهل است بر مجنون عشق
گر غزالی چون تو یکدم پیش او خواهد نشست
گر چو شمع آتش زنی ای آرزوی جان مرا
کی ز جانم آتش این آرزو خواهد نشست
میدمد بوی محبت از دلم کز آب چشم
در کنارم چون تو سروی مشکبو خواهد نشست
عاشق دیوانه را از صحبت خود ای پری
گر برانی همچو سگ بر خاک کو خواهد نشست
گر نبخشد صاف می ساقی بما دردی کشان
غم مخور اهلی که دردی در سبو خواهد نشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.