دل ز جور فلک بجان آمد
بفلک بر نمی توان آمد
تا حدیثت شنید عیسی دل
بزمین باز از آسمان آمد
هر کجا جرعه تو ریخت بخاک
مرده را آب در دهان آمد
زان دهان میرسم بکام آخر
اینم از غیب بر زبان آمد
قصه از حد گذشت و کار از صبر
اهلی القصه در فغان آمد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دل ز جور فلک بجان آمد
بفلک بر نمی توان آمد
تا حدیثت شنید عیسی دل
بزمین باز از آسمان آمد
هر کجا جرعه تو ریخت بخاک
مرده را آب در دهان آمد
زان دهان میرسم بکام آخر
اینم از غیب بر زبان آمد
قصه از حد گذشت و کار از صبر
اهلی القصه در فغان آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنجها و مشکلاتی که از ظلم زمانه بر دلش وارد آمده، سخن میگوید. او میگوید که دلش به اندازهای از ظلم و جور آشفته شده که دیگر نمیتواند تحمل کند. در ادامه، به عیسی اشاره میکند که پس از شنیدن درد دلش، از آسمان به زمین بازمیگردد. شاعر همچنین به تاثیری که عشق و محبت معشوقش بر جان مردگان دارد، اشاره میکند و میگوید که از این عشق به امید وصال میرسد. در نهایت، او بیان میکند که داستان و مشکلاتش از حد فراتر رفته و به نقطهای رسیده که دیگر طاقت ندارد و به شدت نگران و شاکی است.
هوش مصنوعی: دل از ظلم روزگار به تنگ آمده و دیگر نمیتواند به کائنات طاقت بیاورد.
هوش مصنوعی: وقتی عیسی داستان تو را شنید، قلبش از آسمان به زمین بازگشت.
هوش مصنوعی: هر جا که تو نوشیدنیات را بر زمین بریزی، آن مرده زنده میشود و آب در دهانش میآید.
هوش مصنوعی: از آن دهان و گفتار به مقصد نهایی میرسم و این سخن به طرز حیرتآوری از دل غیب بر زبانم جاری شده است.
هوش مصنوعی: داستان به جایی رسیده که دیگر جایی برای صبر کردن نیست و همه چیز به شدت در حال عصبانیت و ناراحتی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکا، جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد
خز به جای ملحم و خرگاه
بدل باغ و بوستان آمد
مورد به جای سوسن آمد باز
[...]
نقشم از مصلحت چنان آمد
از کژی راستی کمان امد
وقت مستی بلبلان آمد
گوییا گل به بوستان آمد
بلبل آنجا خموش و حاضر باش
بشنو این سِر که در میان آمد
مجلسِ عاشقانِ مستِ خدا
[...]
پای بیگانه در میان آمد
شورشی تازه در جهان آمد
کارم از عشق تو به جان آمد
دلم از درد در فغان آمد
تا می عشق تو چشید دلم
از بد و نیک بر کران آمد
از سر نام و ننگ و روی و ریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.