تو عیش کن بفراغت که من سپند توام
بسوز آتش دل دفع هر گزند توام
غبار دیده بر گرد رهگذارت از آن
گشاده چشم براه سم سمند توام
دل کباب مرا نیست غیر گریه تلخ
ز بسکه سوخته لعل نوشخند توام
شراب تلخ چنانم کجا برد از هوش
که تلخی سخنی از لب چو قند توام
تراست ناز و مرا صد نیاز چون اهلی
تو سرو ناز منی من نیازمند توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.