گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

ما پیش تیغ سر به ارادت نهاده‌ایم

قربانی توایم و بدین کار زاده‌ایم

بر ما چو شانه تیغ زبان‌ها کشیده‌اند

تا یک گره ز سنبل زلفت گشاده‌ایم

گر دیگران ز آتش خشمت گریختند

ما همچو شمع تا دم مردن ستاده‌ایم

با ما چو چشم خویش تو در نقش بازیی

ما با تو همچو آینه یک‌لخت و ساده‌ایم

امشب که گریه نیست به آهیم مبتلا

از آب جسته‌ایم و در آتش فتاده‌ایم

ای ابر لطف مرحمتی کن که غنچه‌وار

پژمرده‌ایم و دل به شکفتن نهاده‌ایم

از ذره کمتریم چو اهلی به کوی تو

لیکن به مهرت از همه عالم زیاده‌ایم