چون غنچه صد دل پاره شد لب ناگشودن مشکل است
با این پریشان خاطری مجموع بودن مشکل است
از غمزه چشم خوشت نتوان که دل باز آور
دل صید شاین چون شود بازش ربودن مشکل است
پیش شهیدان غمت من چون بگویم عاشقم
در زمره اهل هنر خود را ستودن مشکل است
همسایه ام گوید که کس همسایه عاشق مباد
بس کز فغانم خلق را شبها غنودن مشکل است
اهلی، تو در معنی فزا صورت به حال خود بهل
تن کاستن آسان بود جان را فزودن مشکل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.