تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم
مشتاق همان حسرت دیرینه خویشم
گر گوش بروزن پی آواز تو خلقند
من گوش بآواز تو در سینه خویشم
سرمست می وصل تو بودیم همه شب
مخمور غم مستی دوشینه خویشم
از روی و ریا نیست صفای نظر من
من پاکدل از گوهر آیینه خویشم
اهلی بمن از کین حسودان نرسد غم
کاسوده دل از خاطر بی کینه خویشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.