چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش
گر قبله بود کس نکند روی برویش
هرگه به تبسم بگشاد آن دهن تنگ
بر تنگدلان رحم نشد یکسر مویش
از بسکه کشد غنچه صفت رو بهم از خشم
صد چاک چو گل شد دلم از تنگی خویش
ای باد اگر آن نوگل بیرحم بعاشق
زنهار نبخشید تو زنهار بگویش
گر خار دل آزردن بلبل نبود عیب
زشت است اگر بدرسد از روی نکویش
اهلی ز خریداری یوسف چه زنی دم
یعقوب صفت چشم همیدار به بویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به عشق و تعلق خاطر خود به معشوق میپردازد. او میگوید در جایی قرار دارند که دیگران نمیتوانند به آن پا بگذارند و احساس میکند تنها عشق اوست که آنها را به این مقام رسانده است. وی همچنین به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز نمیتواند به اندازه عشق او او را شاد کند. در نهایت، اشاره میکند که مصائبی چون غم فرهاد تا کنون بر دوش او سنگینی کرده است و زندگی را برای او دشوار کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که نتوانست به خوشی به کعبه برسد، اگرچه به سمت آن اشاره شود، کسی به آن نگاه نمیکند.
هوش مصنوعی: او هر بار که با لبخند دندانهایش را نمایان میکرد، دلهای دردمند هیچ وقت رحمی از او نمیدیدند.
هوش مصنوعی: به خاطر خشم و ناراحتی، دلم به شدت زخمدار و شکسته شده است، مانند گلی که از تنگی و فشار، چاکچاک میشود.
هوش مصنوعی: ای باد، اگر آن گل زیبا و بیرحم به عاشق رحم نکرد، تو هم تنها یک نصیحت به او بکن.
هوش مصنوعی: اگر بلبل دلش از خارها آزار ببیند، این عیب و نقص است که بخواهد از روی زیبایی او دلگیر شود.
هوش مصنوعی: اهلی به خاطر فروش یوسف چقدر دلتنگ است؛ مانند یعقوب که به یاد پسرش چشم به راه مانده و از بوی او حسرت میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.