هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس
روشن نگشت خانه من از چراغ کس
بر مژده وصال دگر دل نمی نهم
بازی نمیخورم دگر از لهو و لاغ کس
در عشق اگرچه هیچ فراغت دلم نیافت
هرگز حسد نبرد به عیش و فراغ کس
دایم اگر چه سوخته عشق بوده ام
هرگز چنین نسوخت دل من ز داغ کس
تا رشته ی زجان و رگی باقی از تن است
سودای زلف او نرود از دماغ کس
اهلی وفا ز مردم عالم طمع مدار
کاین جرعه کرم نبود در ایاغ کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.