نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان داده
فرشته خوی و پریروی و آدمیزاده
تویی که سرو بلندت ز پاکدامنی
قدم بدیده هیچ آفریده ننهاده
منم که جز بجمال تو همتم هرگز
بر آفتاب فلک چشم مهر نگشاده
خدایرا مددی ای همای بخت که من
گدای شهرم و با پادشه درافتاده
ز فیض میکده خالی کجا بود اهلی
که سالهاست که چون خم بخدمت استاده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از جدایی و دوری از معشوق سخن میگوید و درد و رنجی را که ناشی از این جدایی است، توصیف میکند. او ابراز میکند که اگر دور از محبوب بماند، کماکان عشق و یاد او در دلش باقی خواهد ماند. شاعر همچنین به جنون و دیوانگی ناشی از عشق اشاره میکند و از احساساتی چون عشق و زیبایی میگوید. در نهایت، او از سوزش دلش به خاطر عطر و بوی محبوب سخن میگوید و نشان میدهد که عشق او را به آتش میکشد.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو را ندیده و دیده نشده است، چون تو همچون فرشتهای با ویژگیهای زیبا و دلربا هستی که دنیای انسانی را زینت بخشیدهای.
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که قامت بلند و زیبای تو به خاطر پاکدامنیات است و هیچ آفریدهای نمیتواند نزدیک به تو باشد.
هوش مصنوعی: من تنها به زیبایی تو میاندیشم و هرگز به نور خورشید آسمان چشم ندوختهام.
هوش مصنوعی: کمک کن ای بخت نیکو، زیرا من آدمی ساده و نیازمند هستم و به دنبال حمایت پادشاه رفتهام.
هوش مصنوعی: کجا میتوان یافت کسی را که از نعمت میکده بینصیب باشد، در حالی که سالهاست که او مانند یک خمر به خدمت آمده و آماده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صلاح مملکتی ای بزرگ آزاده
ز ری نخاست چو تو هیچ محتشم زاده
زمانه محتشمی محترمتر از تو ندید
ببسته پای غم و دست لهو بگشاده
همی خورند به شادیت می به مجلسها
[...]
نظر بصورت یاری فکن که چون خورشید
بپا کدامنی از مادر فلک زاده
مبین بصورت آلوده دامنان زنهار
که خار بهتر از آن گل که در گل افتاده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.