ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه
سجده کن پیش بت ما سر تسلیم بنه
گر سر و دست به میزان محبت داری
جان بیک نیم و جهان جمله بیک نیم بنه
ملک راحت طلبی رند و گدا باش چو من
ورنه سلطان شو و دل بر خطر و بیم بنه
آخر ای چرخ منداینهمه غم بر دل من
بار غم بر دل عشاق به تقسیم بنه
تا مرا بنده خود خواند ز غم آزادم
خسرو وقتم و گو خط بغلامیم بنه
همنشینان چو به خشت در او جان بدهم
بر سر خاک من آن خشت بتعظیم بنه
بنده خاک در سیمتنی شو اهلی
بت پرستی مکن و دل ز زر و سیم بنه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.