جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز
تن خاک گشت و دیده پر از نم بود هنوز
هرگز نرفت از دل ما خارخار وصل
داغ بهشت بر دل آدم بود هنوز
صد شاخ گل دمید و ورق کرد زرد و ریخت
نخل قد تو فتنه عالم بود هنوز
من خاک راه گر شدم ای نوبهار حسن
گلزار جان ببوی تو خرم بود هنوز
صد بیستون چو صورت شیرین بباد رفت
بنیاد عشق ماست که محکم بود هنوز
آیین نیکویی سبب نام نیک شد
جم رفت و وصف آینه جم بود هنوز
اهلی بهر قدم که بود در ره بتان
گر صد هزار سجده کند کم بود هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.