فرهاد را ز شیرین، حرمان ز بخت شور است
گوهر بسنگ می زن، دولت نه کار زور است
چون باد تند مگذر، ای شهسوار کاینجا
افتاده صد سلیمان، در خاک ره چو مور است
گر در تنور سینه آتش زند زبانه
در دیده این چه طوفان در سینه این چه شور است
ای نوغزال مشکین جز صید دل چه حاصل
در وادیی که بینی بهرام صید گور است
ای مدعی که کردی قصد هلاک اهلی
او مرده و تو زنده حیف از اجل که کور است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.