یارم به چوگان باختن چون رو به میدان مینهد
از هرکه خواهد گوی سر گردن چه چوگان مینهد
چون غنچه دل پر داغ شد از خنده آن نوگلم
یک لطف ظاهر میکند صد داغ پنهان مینهد
ظلمی که چشمش میکند جای هزار افغان بود
مهر خموشی بر لبم آن لعل خندان مینهد
هرچند چشم مست او استاد سحر و غمزه است
بالای استاد ابرویش از غمزه دکان مینهد
گردون که خون عاشقان بیمزد و بیمنت بریخت
خوش باش کآخر خون ما مزدش به دامان مینهد
از چشم ساقی هر طرف مستان به خون غلتیدهاند
این فتنهها خود میکند بر چرخ تاوان مینهد
اهلی چو یاد آمد مرا آهوی چشم آن پری
مجنونصفت جان از تنم رو در بیابان مینهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.