توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگر
توبه یی هرگز نکردم من که نشکستم دگر
ذره خاکم ولی تا جذبه مهرم رسید
آنچنان برخاستم بیخود که ننشستم دگر
دادم از دست آن دو زلف و رشته جانم گسست
آه اگر افتد سر زلف تو در دستم دگر
یک دو روزی غصه دنیا دلم در بند داشت
شکر ساقی میکنم کز غصه وارستم دگر
بخت اگر یاری کند اهلی گلی خواهد شکفت
غنچه دل را که در شاخ گلی بستم دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و رهایی از دنیا و غمهای آن میپردازد. شاعر دعوت میکند که از مسایل دنیوی و دغدغههای زندگی گذر کنیم و به سیر و سلوک روحانی و وصال حقیقی برسیم. او به نکتههایی مانند مرگ در فراق و عشق اشاره میکند و بر این باور است که عاقل باید از اندیشههای زاید و رنجهای دنیوی فراتر برود و خود را به عشق و رهایی نزدیک کند. در نهایت، تجلی عشق را بالاتر از هر دغدغهای میداند و بر این اساس، به تردیدها و مشکلات زندگی پشت سر گذاشته شود.
هوش مصنوعی: من از نوشیدن شراب و عشق معشوقم پشیمان شدم و دیگر هرگز پشیمان نخواهم شد، چرا که دیگر پایانی برای این حال و این احساسات ندارم.
هوش مصنوعی: من همانند یک ذره خاک هستم، اما زمانی که جاذبه عشق و محبت به من رسید، آنچنان به اوج رفتم و مست شدم که دیگر نتوانستم به حالت عادی برگردم.
هوش مصنوعی: من آن دو زلف تو را از دست دادم و جانم به شدت آسیب دید. ای کاش اگر روزی آن زلف زیبای تو به دستم بیفتد، دیگر از دستم نرود.
هوش مصنوعی: مدتی دچار غم و غصه دنیا بودم، اما حالا که از پریشانی رها شدهام، از ساقی تشکر میکنم.
هوش مصنوعی: اگر شانس به من روی کند، مانند گلی خواهد بود که دل من را که همچون غنچهای در درون خود بستهام، به گل میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.