بچنین جمال خوبی که تو گلعذار داری
اگرت فرشته خوانم بخدا که عار داری
من از آن سوی تو آیم که جز از تو کس ندارم
تو از آنگریزی از من که چو من هزار داری
من اگر وفا نمایم همه عمر کارم اینست
تو جفا و جور میکن بوفا چه کار داری
خطت ار چو مشک دم زد تو بروی خود میاور
که بود سیاه بختی که ازو غبار داری
تو چنین که میخرامی چمنی ز حسن و نازی
که قدی چو سرو و رویی چو گل بهار داری
چه شد ار شکار لیلی شده آهویی چو مجنون
تو بوادی محبت صد از این شکار داری
اگر از جفا بسوزد دلم اختیار دارد
دل از آن اوست اهلی تو چه اختیار داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده عمیقترین احساسات غم و عشق است. شاعر از سوزش و درد درونیاش صحبت میکند و به دنبال رحمت و وفا است. او بیان میکند که اگر محبت و وفای واقعی وجود داشت، وضعیت قلب او اینقدر ویران نمیشد. همچنین اشاره میکند که دل سوختهاش به عشق مست است و هیچ صدایی جز درد خود را نمیشنود. در نهایت، شاعر از نومیدی و بیپناهیاش میگوید و این که هرگز نمیخواهد خونش به هدر برود. او به بیاعتنایی دیگران به احساساتش اشاره میکند و به نوعی دردی را که در دل دارد، ابراز میکند.
هوش مصنوعی: تو به قدری زیبا هستی که اگر تو را فرشته بنامم، به خدا نمیتوانی این عنوان را قبول کنی، چون زیباییات از آن فراتر است.
هوش مصنوعی: من از جایی به سراغ تو میآیم که هیچ کسی جز تو برایم وجود ندارد. تو هم از جایی از من دوری میکنی که برایت هزاران گزینه و انتخاب دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر من تمام عمر به وفا و مدارای خود ادامه دهم، تو چرا به من جفا و ستم میکنی و مراقب وفای من نیستی؟
هوش مصنوعی: اگر موهای تو مانند مشک خوشبو باشد، خودت را نگران نکن، چرا که کسی که شانس خوبی ندارد، از تو خاکی به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و دلرباییات مانند چمن سرسبز و خوشبو هستی، چهرهات زیبا و قدت همچون سرو بلند است، که زیباییات در بهار جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند مجنون به دنبال عشق لیلی هستی، چرا نگران شکار دیگرانی مثل خودت هستی؟ تو در دنیای عشق، به اندازه کافی شکار و تجربه داری.
هوش مصنوعی: اگر دلم به خاطر ظلم و ستم بسوزد، اختیار آن با خودم است، اما دل من از آن اوست. تو که هیچ از اختیار برخوردار نیستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بچم ای نهال نورس که زحسن بارداری
همه انجمن چمن کن که زرخ بهار داری
بسخن شکر شکستی و هنوز در حدیثی
بنظر جهان گرفتی هم انتظار داری
زچه جنس بودی ای عشق که بافت تار و پودت
[...]
بجهان دردمندان تو بگو چه کار داری
تب و تاب ما شناسی دل بی قرار داری
چه خبر ترا ز اشکی که فرو چکد ز چشمی
تو ببرگ گل ز شبنم در شاهوار داری
چه بگویمت ز جانی که نفس نفس شمارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.