گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

حسن تو گرچه با همه کس در تجلی است

با دیگران به صورت و باما بمعنی است

خاک ره از فروغ تو ای آفتاب حسن

هر ذره را به چشمه خورشید دعوی است

عیسی دهد بمرده ز گفتار جان ولی

مسکین کسی که کشته گفتار عیسی است

حال من و سگت زعنایت گذشته است

احوال ما حکایت مجنون و لیلی است

اهلی ز اهل دولت اگر بر کناره ماند

دولت همین بسش که نه از اهل دنیی است