گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او

تا نرود سر ز دست دست ندارم از او

هرکه نشد غرق خون ره نبرد کز غمش

من بچه باران ترم زیر چه بارم از او

در غم آن نوجوان پیر شدم از وفا

ناوک چشم اینزمان چشم ندارم از او

نرگس مستش که شد ساقی بزم همه

عالمی از وی خوشان من بخمارم از او

مانع وصل حبیب بیخودی اهلی است

یار بمن در میان من بکنارم از او