هر کس که بدان سرو قباپوش نشیند
سودا زده برخیزد و مدهوش نشیند
از گرد میفشان برخ آن کاکل مشکین
ترسم که غباری به بناگوش نشیند
شهباز ترا صید شود طرفه غزالی
کش مرغ سعادت بسر دوش نشیند
گر بوبرد از مستی عشق تو فرشته
در حلقه رندان قدح نوش نشیند
از سربنهد سرو سهی ناز جوانی
گر پیش تو ای سرو قباپوش نشیند
در اشک خودم غرقه که سودای تویکدم
نگذاشت که دیگ دلم از جوش نشیند
اهلی، لب از اوصاف گل خویش چه بندی
حیف که مرغی چو تو خاموش نشیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیزارم از آن سینه که از جوش نشیند
پوشد کفن شعله و خاموش نشیند
بختم شب تاریست که تا صبح قیامت
در ماتم خورشید سیهپوش نشیند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.