گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن

ولی گرانی سر کی بر آن توان دیدن

مرا ز تیغ تو بر استخوان بود زخمی

که همچو پسته توان مغز استخوان دیدن

ز تیر غمزه که تاب آرد ای کمان ابرو

دو چشم ترک تو در خانه کمان دیدن

نشاط این من و یعقوب خسته میدانیم

جمال یار سفر کرده ناگهان دیدن

ز اشک گرم کشد میل دیده را اهلی

که کوری است رخت پیش مردمان دیدن

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
امیرخسرو دهلوی

اگر بخواهمش آن روی دلستان دیدن

به هیچ روی نخواهم به گلستان دیدن

چه روی او نگرم، جان دهم که حیف بود

چنان جمالی وانگه به رایگان دیدن

رخش بدیدم و شد سرخ چشم من پیشش

[...]

جامی

ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن

خجسته تر که مه نو بر آسمان دیدن

به شب مهی و به روز آفتاب چهره مپوش

که جز به روی تو مشکل بود جهان دیدن

خوش است دل به ملاقات رهروان درت

[...]

امیرعلیشیر نوایی

توان دلیر به خورشید آسمان دیدن

ولیک ماه رخش را نمیتوان دیدن

صدش رقیب و هزارش هراس چون دیدم

به دل رسید بلا صد هزار زان دیدن

کند جنون مرا لحظه لحظه در طغیان

[...]

کلیم

نصیب ماست زیان بر سر زیان دیدن

گلی نچیدن و دیدار باغبان دیدن

غبار کوی تنزل بدیده تا نگشتی

نمی توانی مسند بر آستان دیدن

خدا نصیب کند دیده ایکه بتوانی

[...]

صائب

خوش است چاشنی سود در زیان دیدن

رخ بهار در آیینه خزان دیدن

چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت

شکسته رنگی گل را نمی‌توان دیدن

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه