چراغ چشم دل آن دلربا بر افروزد
که تا نگاه کنی از حیا بر افروزد
خوش است آتش مجنون و شان خرمن سوز
نه آتشی که ز باد هوا بر افروزد
چو آفتاب وصالت نمی شود طالع
چراغ طالع ما از کجا بر افروزد
رخش ز دیدنم آن آفتاب دل افروخت
چو آشنا نگرد آشنا بر افروزد
فلک چراغ دلم گر نمی کند روشن
به رغم آتش محنت چرا بر افروزد
ز شمع بخت تو اهلی فروغ دل دورست
مگر زعیب چراغی خدا بر افروزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.