گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز
که به گلشن وصالش نوزید باد هرگز
من ازین دو چشم غلطان چه مراد نقش بندم
که ز ششدر امیدم نبود گشاد هرگز
نه که شادی وصالم ندهد زمانه و بس
که بهرچه دل نهادم دگرم نداد هرگز
مگرت بیاد آرم غم خود ز ناله ورنه
ز غرور خوبی از کس نکنی تو یاد هرگز
دل عاشقان ز خوبان همه شاد باد یارب
دل اهلی از تو بی غم نفسی مباد هرگز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از شکرگزاری خود بابت بازگشت محبوب سخن میگوید. او برای دیدن محبوب خود دعا کرده و اکنون احساس میکند که غمها از دلش رفته است. با یک نگاه و سلام محبوب، آرامش و شادی به زندگیاش بازگشته و عشقش شدت بیشتری پیدا کرده است. شاعر از درد و مشکلاتی که بر اثر جدایی از محبوب کشیده، یاد میکند و به شکرانهای که از بازگشت او دارد، اشاره میکند. او به طولی میافتد که عشق و زیبایی محبوبش را با آفتاب مقایسه میکند و از خوشحالی بهاری سخن میگوید. در نهایت، به عشق و احساس عمیق خود نسبت به محبوبش تاکید میکند و نشان میدهد که چقدر او را در زندگیاش مهم میداند.
هوش مصنوعی: عزیز من، نگو که لبانت هرگز به کسی سخن نگفتهاند، چرا که در باغ عشق او، هیچ بادی هرگز نوزیده است.
هوش مصنوعی: من از این دو چشم پر از اشک چه تحولی میتوانم ایجاد کنم، زمانی که امیدم هیچگاه از این چشمان باز نشده است.
هوش مصنوعی: زمانه به من اجازه نمیدهد که به وصال محبوبم برسم و تنها این نیست، چون هر چیزی که در دل داشتم، هیچگاه به من برنگشت.
هوش مصنوعی: اگر غم خود را از یاد نبرم و به خاطر نالهام به یاد تو بیفتم، تو هرگز به خاطر غرورت، خوبی کسی را فراموش نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: ای کاش دل عاشقان همیشه از زیباییها شاد باشد، و خدا را شکر که دل بیخبران از تو، هرگز نباید در غم بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.